مهرداد محسنی

تردد میان رویا و واقعیت در انتهای تجربیات و واقعیت های پیاپی و مستمری که اینجانب شاهد عینی آن بودم و هراسان در پی جواب های بی پاسخ، ذهن خویش را آشفته و گریبان زندگی را میگرفتم، پدیدار گشت. این سخن مولف کتابی است که در ادامه معرفی خواهد شد در مورد نگارش آن.
داستانی از تردد میان رویا و واقعیت
«پیرمرد که طفل را به مانند نوه خویش میداند، وظیفه اش را در گام نخست آزاد سازی و احیاکردن طفل میداند. شاید پیش آمده باشند در طول زندگانی شاهد برخی از آزاد کردن پرندگان بوده ایم حتی با نهایت سنگدلی و با ازبین رفتن تمامی ابزارهای احساسی، اما بی درنگ با تماشای این صحنه لبخندی بی اختیار به لب نمایان میشود. سؤال در همین جا و همین مکان پرسیده می شود: آیا پرنده زیبا و معصوم و بی گناه را که در وجود حقانیت و باطن خاموش شده و بالااستفاده ما قرار گرفته را نمیبینیم؟ صدای بالهایی که از سر فرار و هشدار آگاهی به همه جداره های سیاهی و بسته شده ذهن ما برخورد میکند و سقوط میکند را نمیشنویم؟ حتی میشود که سؤال را خیلی پر معنی تر و با تشبیه دلسوزانه تر بیان کرد، اما باید عرض کنم در مورد این زندانی که بی شماره است و حتی در دنیای زنده ها از او یاد نمیشود و محکوم به بلاتکلیفی و در نهایت خودکشی خواهد بود، زبان از توضیح و وصف آن قاصر است.»
آنچه میخوانید، بخشی از کتاب «تردد میان رویا و واقعیت» است که به قلم آقای «مهرداد محسنی» به رشته تحریر در آمده است و «انتشارات ارشدان» کار چاپ و نشر آن را بر عهده داشته است. مهرداد محسنی در مورد خود و کتابش اینگونه میگوید: «بنده به عنوان کوچکترین فرد جامعه، تنها حقایقی را در قالب داستان بیان کردم تا شاید روزی برسد که زمین درب های صلح و دوستی را به روی بندگان بینا و آگاهش بگشاید و فرشته های جهنمی را روانه ناکجا آبادش کند. پیام، هیچ نیست، جز آشتی با خود و کنترل هورمونهایی که در مهمترین لحظات زندگی برای ما تصمیم میگیرند». وی عقیده دارد، از آنجا که کودکان در اعماق هرگونه آموزش ها و یادگیری هایی که ما بزرگسالان مداوم خود را در آن آزار میدهیم، زندگی میکنند و هیچ حافظه ای نمیتواند با حافظه این عزیزان شیرین و زیبا رقابت کند، لذا آنها نیازی به خواندن این کتاب و هیچ کتاب دیگری ندارند، از اینرو او خواندن کتاب حاضر را برای تمام بزرگسالانی پیشنهاد میکند که فرار در هر چیز را اولویت قرار داده اند. نویسنده در باب سرانجام کتاب میگوید: « حقیقتا در آن لحظه که بخش پایانی کتاب را مینوشتم نتیجه ای را برای این کتاب مطالبه نمیکردم و هم اکنون در پی تغییرات شگرف پس از مطالعه آن نیستم».
درباره نویسنده:
آقای مهرداد محسنی در سال هزار و سیصد و شصت و نه متولد شده است، وی از علاقه ی شدیدی که از کودکی و در زمان آموختن خواندن و نوشتن به نگارش افکارش داشته میگوید و همین حس که موجب کنجکاویهای گوناگونی در او میشده است، او را پس از تجربه موانع و چالشهای بسیار و در سن نوجوانی به آشنایی با یکی از دوستان پدرش به نام استاد «محمد کریم پورمهدی» سوق میدهد و آشنایی با ایشان و اشعارش، راه عاشقی و عاشق ماندن را به این نویسنده جوان آموخت. پس از آن، او با استای والا مقام و یکی از مترجمان و شاعران بزرگ با نام پرفسور «سید مهدی ثریا» آشنا شد. مهرداد محسنی در باره ی آشنایی اش با این استاد و تاثیر ایشان در زندگی اش به زیبایی میگوید: «استاد انسانی کامل بود و در آگاهی مطلق زندگی را سپری میکرد، همه چیز در من رنگ حقیقت پیدا کرد و ذات انسانیت را با جزئیات، شفاف و زلال در او نظاره کردم. بنده در جایگاه و مقامی نبودم و نیستم که خود را مرید بدانم اما تا نفس در من جاری باشد او را رهنما و پیامبر زمانه خویش میدانم، یادش گرامی و نامش جاودان باشد. چند سال و چندین جلسه با استاد پیر در زمینه های گوناگونی صحبت داشتم و آرزوهایم را تنها به او بیان کردم و سپس انگیزه نوشتن را در من بیدار کرد. با جرات از علایقم نسبت به کتابهای صادق هدایت عزیز به استاد پیر گفتم و اینکه تنها خواندن کتابهای او تمام مرا در بر میگیرد و گویی آرامش عجیبی را در من به حاکمیت میرساند و خواندن تمام آثار این مرد تنها را به همه علاقمندانی که زندگی کردن در واقعیت را جستجو میکنند پیشنهاد میکنم. او راه را برایم هموار کرد، قلمش را به همراه علم و دانشش به من هدیه کرد و درخواست کرد تا نوشتن را شروع کنم». و اینگونه بود که آقای مهرداد محسنی نگارش کتاب حاضر را آغاز کرد.
سخن نویسنده:
«تردد میان رویا و واقعیت در انتهای تجربیات و واقعیتهای پیاپی و مستمری که اینجانب شاهد عینی آن بودم و هراسان درپی جوابهای بیپاسخ ، ذهن خویش را آشفته و گریبان زندگی را میگرفتم، پدیدار گشت. تصور آنکه کدام رویا و کدام واقعیت داشت مرا مجنون ساخت و درست درهمان لحظهای که سیاهی مطلق، بینایی بنده را مختل کرده بود، تنها یک نفس عمیق و یک سکوت که تا بهامروز در من حاکم است، تفاوت آن دو را در من آشکار کرد و قدرت ادراکم را در پذیرش آنها افزایش داد».
اخبار مرتبط

ابراهیمیدینانی: سید جلالالدین آشتیانی بسیاری از کتابهای مرده را زنده کرد
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، شب سید جلالالدین آشتیانی شامگاه یکشن...

جلیسه: تحلیل نتایج جایزه کتاب سال در کیفیسازی تولیدات مغفول مانده است
ه گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نشست خبری سی و چهارمین دوره جایزه کتاب سال ج...

معرفی نامزدهای کتاب سال در گروه «هنر»
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از روابط عمومی خانه کتاب، از مجموع 2...

غزلخوانی محمدعلی بهمنی در کتابفروشی چتر
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) مراسم غزلخوانی محمدعلی بهمنی، شاعر شن...

عدم پذیرش فروش آنلاین کتاب های دیگران
فروش آنلاین کتاب های انتشارات های دیگر در ارشدان انجام نمی شود.
...
قرارداد همکاری ارشدان و رایامارکتینگ
قراردا همکاری بین شرکت رایامارکتینگ و انتشارات ارشدان منعقد شد.
...